حق حضرت نوح بر گردن شیطان!
بعد از طوفان نوح و نفرین حضرت نوح علی نبینا و آله و علیه السلام که درخواست کرد هیچ دیاری از ستمگران در روی زمین باقی نماند ،شیطان به نزد نوح آمد گفت نوح تو حقی به گردن من داری که در ازای آن حق
ترا نصیحتی می کنم.
نوح فرمود به خدا پناه می برم که حقی بر تو داشته باشم!
شیطان گفت ، برای مدتی که این مومنین فرزندانی بیاورند من به استراحت می
پردازم.زیرا آنان مخلصین هستند و اکنون همه کفار هم از دنیا رفته اند.(به خاطر نفرین حضرت نوح تمامی کفار نابود شدند و دیگر نیازی به تلاش شیطان برای دوزخی کردن آنها نبود)
نوح فرمود نصیحتت چیست ؟
شیطان گفت : مرا در سه جا یاد کن و بدان در این سه جا من حتما حضور دارم.
1) هنگامی که مرد بیگانه ای با زنی بیگانه با هم خلوت کرده اند من سومین
آنها هستم.
2) هنگام خشم
3) به هنگام قضاوت
ترا نصیحتی می کنم.
نوح فرمود به خدا پناه می برم که حقی بر تو داشته باشم!
شیطان گفت ، برای مدتی که این مومنین فرزندانی بیاورند من به استراحت می
پردازم.زیرا آنان مخلصین هستند و اکنون همه کفار هم از دنیا رفته اند.(به خاطر نفرین حضرت نوح تمامی کفار نابود شدند و دیگر نیازی به تلاش شیطان برای دوزخی کردن آنها نبود)
نوح فرمود نصیحتت چیست ؟
شیطان گفت : مرا در سه جا یاد کن و بدان در این سه جا من حتما حضور دارم.
1) هنگامی که مرد بیگانه ای با زنی بیگانه با هم خلوت کرده اند من سومین
آنها هستم.
2) هنگام خشم
3) به هنگام قضاوت
شاید نکته ای که اینجا به نظر میرسه مهربانی حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم باشه چون با این که بیشتر از ناحیه قوم کافر مورد اذیت و آزار قرار گرفت ولی هیچ وقت دهان به نفرین آنها باز نکرد.
رحمة للعالمین...